متن سخنرانی استاد محمد محمدعلی در برنامهٔ «شبهای روشن» دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد
باخبر شدیم استاد محمد محمدعلی، نویسندهٔ ساکن ونکوور، در چهل و پنجمین برنامهٔ ماهانهٔ انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد (شبهای روشن) که در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰ از طریق زوم برگزار شد، سخنرانیای دربارهٔ رمانهای اسطورهای–پژوهشی داشتهاند. با سپاس از ایشان که متن این سخرانی را در اختیار ما قرار دادند، توجه دوستداران ادبیات را به آن جلب میکنیم. – رسانهٔ همیاری
در سال ۱۳۸۲ شمسی، پس از انتشار رمان «قصهٔ تهمینه»۱ و دریافت چند نقد و نظر جدی در مطبوعات روزانه و هفتگی تهران، دربارهٔ موازی بودن یا موازیسازی حوادث رمان با افسانهٔ تراژیک رستم و سهراب و تهمینه، و در پی الزام و تعهدی درونی و بیرونی نسبت به افسانهسازیهای ضدِملی–میهنی، بحث رمان اسطورهای–پژوهشی را مطرح کردم. این بحث با انتشار رمانهای سهگانهٔ روز اول عشق (رمانهای «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه» و «جمشید و جمک») طی سه سال بعد۲ و انتشار دهها مقاله و مصاحبه و نقد و نظر، به اوج خود رسید و از مطبوعات روزانه و هفتگی به فصلنامههای پژوهشی و مجامع دانشگاهی و سمینارها راه یافت.۳
طی سالهای بعد دهها پایاننامهٔ کارشناسی ارشد۴ در سراسر کشور، حوالی همین عنوان روی شش اثر من و دیگر نویسندگانی که از اسطورهها و افسانهها و حماسهها بهره گرفته بودند، نوشته شد. کتاب حجیمی نیز همین اواخر با عنوان «رمان اسطورهای»۵ از سوی نشر چشمه منتشر گردید که در آن مقالههایی دربارهٔ رمان «طوبی و معنای شب» شهرنوش پارسیپور، «گاوخونی» جعفر مدرس صادقی، «آینههای دردار» هوشنگ گلشیری، «ملکوت» بهرام صادقی، «یکلیا و تنهایی او» تقی مدرسی، «سمفونی مردگان» عباس معروفی، «سووشون» سیمین دانشور، «چاه بابل» رضا قاسمی، «سالمرگی» اصغر الهی، «به هادس خوش آمدید» بلقیس سلیمانی، « تراژدی– کمدی پارس» اسماعیل فصیح، و «قصهٔ تهمینه» و سهگانههای روز اول عشق («آدم و حوا»، «مشی و مشیانه» و «جمشید و جمک») من به رشتهٔ تحریر درآمد. بهعبارت دیگر، آقایان سیدعلی قاسمزاده و سعید بزرگ بیگدلی که گویا از نسل تازهٔ اساتید دانشگاهیاند، به اهمیت این ژانر ادبی پی برده و طی کتاب خود به نقد و تحلیل جریان اسطورهگرایی در رمانهای فارسی پرداخته و برای تبیین حرف و سخن خود در این ژانر ادبی، از آراء و نظریات اسطورهشناسان و پژوهشگرانی چون جیمز فریزر، کارل گوستاو یونگ، میرچا الیاده، جوزف کمبل، مهرداد بهار، جلال ستاری، ابوالقاسم اسماعیلپور، کتایون مزداپور، ژاله آموزگار، بهار مختاریان، بهمن سرکارانی و… نیز سود بردهاند. با این تذکر و تفکیک که برخی رمانهای مورد بحث، اسطورههای اولیه را با شخصیتهای امروزی منطبق کردهاند. برخی فقط اسطورههای اولیه را شرح و بسط دادهاند. برخی هم از هر دو شیوه بهره گرفتهاند و هیچکدام داعیهٔ باستانگرایی و ناسیونالیسم و شوونیسم افراطی نداشتهاند.
اما در خصوص اینکه رمانهای اسطورهای–پژوهشی چندصدایی است، به اجمال گفتنی است، همهٔ ما از طرف اسطورههای قدیمی و جدید احاطه شدهایم. نخست در خانواده توسط مادر و مادربزرگ. سپس، در مدرسه با بزرگ دیدن معلمان و مدیران و آموزههای آنان. سپس، از طریق شنیدهها و خواندهها در دانشگاهها یا استادیومهای ورزشی و فیلمهای علمی–تخیلی هالیوودی و غیره… اما از همه مهمتر، روایتهایی است که اسطورهها در جایجای عالم، خود برای دیگران تعریف میکنند و شنوندگان یا خوانندگان را قادر میسازند هر یک انواع روایتهای یک اسطوره را کنار هم بچینند و به اسطورههایی امروزیتر و کاراتر بدل سازند.
هر یک از اسطورهها، حاصل هزارها و بلکه میلیونها سال دگرگونی است. دگرگونی در موطن، دگرگونی پس از مهاجرت از اقلیمی به اقلیمی دیگر. نگاه کنید به اسطورهٔ آفرینش انسان و جهان در کشورها که بهرغم وجوه مشترک فراوان، هر یک به رنگ اقلیم خود درآمده و فرم و صدا و محتوایی جداگانه یافتهاند. تمام این روایتهای شفاهی و احیاناً کتبی دیروزی و امروزی با خصایصی که گفتیم قابل تحقیق و پژوهشاند. بحث بر سر استفادهٔ بهینه از اسطورهها بهمنظور چندصدایی کردن و صدای تازه شنیدن در داستان و رمان است.
در این ژانر ادبی، اخبار و اطلاعات، متکی به یک منبع خاص نیست. چرا که دهها روایت شفاهی و احیاناً کتبی دیگر هم کنار آن روایت اصلی بهوجود آمده است. پس، در رمان اسطورهای–پژوهشی، نویسنده به قلمرو پدیدارشناختی نزدیک میشود. چرا که واقعیتهای جدید و صداهای تازه از دل تفسیرها و نقلقولهای کهن ظاهر میگردند یا میتوانند ظاهر گردند. از اینرو، رمان اسطورهای–پژوهشی، آزمایشگاه انواع روایتهاست و چون در اساس قطعیت علمی ندارد، قادر است روایتهای مهجورمانده را نیز بهتدریج به قلمرو روایتهای جاافتاده نزدیک کند و آن را از سکون و سکوت ابدی نجات دهد، جای ادراک اولیه را به برداشت دیگری بدهد. این برداشت و تلقی تازه ممکن است اندکاندک ویژگی غیرواقعی بودن رمان اسطورهای را تحتالشعاع قرار بدهد، و خود جای آن را بگیرد.
در رمان اسطورهای–پژوهشی، نویسنده، قادر متعالی است که با توجه به تحقیقات انجامشده توسط اسطورهشناسان و پژوهشگران، از رازهای سربهمهر و سمبلها واستعارهها وکنایهها و زبان رمزگونهٔ خدایان و اهریمنان و شیاطین در متون کهن حجاب بردارد، و به خوانندگان امکان دهد که از وادی ثابت آن درآمده و هر آنچه را که در پرده بوده و دربارهاش سکوت شده است، یکبار دیگر کشف و رونمایی کند. در این نوع ادبی، با تفسیر پیام رمزی یا رمزگونهٔ اسطوره، عناصر دوامپذیر فرهنگها و ادب و آداب و حتی فولکلور هر منطقه، و هر اقلیم بازسازیشده زنده میماند.
یکی از اشکال جدید در رمان اسطورهای–پژوهشی، شنیدن آن از زبان زنان است تا آن کلینگری روایات عمدتاً مردانهٔ اسطورهای به جزئینگری زنانه تبدیل شود تا آنان نیز صدای خود را که همواره در اعماق لایههای اجتماعی مدفون بوده است، به گوش خوانندگان امروزی برسانند.
تغییر در زاویهٔ دید راوی و هر یک از شخصیتها، راه را برای بهرهوری و بازآفرینی باز میکند، و از خفقان درون اسطورههای اغلب تکصدایی میکاهد. وظیفهٔ اصلی نویسنده در این نوع ادبی، تفکیک صداها از هم است. همچنین بیرون کشیدن جنبههای خاص آموزشی در خصوص حقیقت و واقعیت.
در رمان اسطورهای–پژوهشی، چون روابط علت و معلولی چندان رایج و محکم نیست، در صورت ژرفنگری و واقعبینی نویسنده، فرمی بهکار گرفته میشود که بهقدر کافی فراگیر باشد تا دانش و اطلاعات نهفته در اسطوره از جمله درس اخلاق و شهامت، نکوهش و خیانت و خباثت و .. عمومی شود.
سرانجام اینکه در رمان اسطورهای–پژوهشی، درونمایهٔ جدید بهمنزلهٔ پاسخی است به آگاهی نویسنده و طرز ارائه در فرمهای تازه که همانا زمینی کردن آن است. بهمعنای دیگر، عبور از پژوهش و نزدیکی به آفرینش تازه، امری است که حتی در نثر کتاب نیز خود را نمایان میسازد. در این ژانر، علاقههای ادبی نویسنده پنهان نمیماند. گزارشهای متفرقه مانع آن نمیشود که مؤلف از ضعفهای شخصیتهای اسطورهای چشمپوشی کند. از این منظر، ناگزیر او را با معیارهای امروزی خودش جان میبخشد. نگاه کنید به سالها بیاعتنایی رستم شاهنامه به تهمینهٔ سمنگانی پس از باردار ساختن او. در پایان گفتنی است، رمان اسطورهای–پژوهشی، راهی است برای رسیدن به هویت ملی و واقعی سرزمینی که در نهاد خود طی قرنها خواستار چندصدایی و چندزبانی اقوام گوناگون بوده است. بیشک نقش فیلمها و تئاترهای همسو با این مقوله از اهمیت خاصی برخوردار است.۶
۱قصهٔ تهمینه، محمد محمدعلی، نشر افق، چاپ اول ۱۳۸۲
۲سهگانههای روز اول عشق (رمانهای «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه» و «جمشید و جمک») تا پایان ۱۳۸۵ بیش از دهها بار بهچاپ رسید.
۳نگاه کنید به فصلنامهٔ پاژ، ویژهنامهٔ فردوسی، شمارهٔ سوم و چهارم، پاییز و زمستان ۱۳۸۸. همچنین کتاب شاهنامهپژوهشی، همایش آغاز هزارهٔ دوم شاهنامه، نشر آهنگ قلم، اردیبهشت ۱۳۹۰.
۴جا دارد یاد کنم از چند پایاننامهٔ کارشناسی ارشد که طی ده سال گذشته در همین زمینه دفاع شده است.
نگاه کنید به:
– نقد اسطورهای رمان «مشی و مشیانه»، نوشتهٔ محمد محمدعلی، توسط مریم عبدالمجید، دانشگاه آزاد تهران ۱۳۹۲.
– نمادشناسی اسطورهای آثار محمد محمدعلی، توسط: فاطمه عباسی شنبهبازاری، دانشگاه گیلان، ۱۳۹۱.
– بررسی و تحلیل عناصر داستانهای محمد محمدعلی، توسط: رضا کیانی امینه، دانشگاه شهرکرد، ۱۳۹۰.
– رمان پژوهشی در آثار محمد محمدعلی، توسط: زهرا فاندر، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۸.
– نقد فمینیستی سیمای زن در رمانهای محمد محمدعلی، توسط: فرانک جهانبخش، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۷. (این پایاننامه، پس از تکمیل بهصورت کتابی ۲۲۰ صفحهای و با نام «بررسی سیمای زن در رمانهای محمد محمدعلی» توسط انتشارات هورمزد، در سال ۱۳۸۸ بهچاپ رسید.)
– نگارش مقاله کنفرانس بررسی سبک زبانی و ادبی داستانهای محمد محمدعلی با تکیه بر رمان های «باورهای خیس یک مرده»، «نقش پنهان»، «برهنه در باد» توسط: آرش مشفقی و زهرا دوستی، در گردهمایی سراسری انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران، ۱۳۹۴.
– نگارش مقاله کنفرانس سبکشناسی رمانهای «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه»، «جمشید و جمک» نوشتهٔ محمد محمدعلی، توسط: صغرا شهرزاد اشتیوانی و جعفر الیاسی مقدم، در دوازدهمین گردهمایی بینالمللی ترویج زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۶.
۵کتاب «رمان اسطورهای» نوشتهٔ سید علی قاسمزاده و سعید بزرگ بیگدلی، در نشر چشمه، ۱۳۹۶ چاپ شد و در آن بیش از ۶۰ صفحه به رمان «قصهٔ تهمینه» و دیگر رمانهای پژوهشی–اسطورهای راقم سطور اختصاص یافته است.
۶تذکر: اقتباسهای سینمایی و تئاتری، اعم از افسانهای، اسطورهای و تاریخی حماسی نیز در کنار این ژانر ادبی از اهمیت فوقالعادهای برای روشنگری برخوردارند. نگاه کنید به رمان «آخرین وسوسهٔ مسیح» نوشتهٔ کازانتزاکیس و فیلمی بههمین نام ساختهٔ مارتین اسکورسیزی. فیلم «۳۰۰» در ژانر درام تاریخی حماسی به کارگردانیِ زک اسنایدر و فیلمهای اسطورهای «تروا»، «هرکول»، «خدایان مصر»، «مدهآ» و… و از نوع ایرانیاش فیلم «سیاوش در تخت جمشید» به کارگردانیِ فریدون رهنما و یکی چند اقتباس تئاتری از بهرام بیضایی در این مقوله میگنجد.